نگاهبان. (آنندراج). نگه دار. محافظ. پاسبان. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. حافظ. گوش دار. حفیظ. رقیب. حارس. عاصم. (یادداشت مؤلف) : تا خوی او چنین بود او را به روز و شب ایزد نگاه دار بود ز آفت زمن. فرخی. نگاه دار و معینت خدای باد که هرگز بجز خدای نباشد نگاه دار معین را. سعدی. ، ضابط. (یادداشت مؤلف)
نگاهبان. (آنندراج). نگه دار. محافظ. پاسبان. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. حافظ. گوش دار. حفیظ. رقیب. حارس. عاصم. (یادداشت مؤلف) : تا خوی او چنین بود او را به روز و شب ایزد نگاه دار بود ز آفت زمن. فرخی. نگاه دار و معینت خدای باد که هرگز بجز خدای نباشد نگاه دار معین را. سعدی. ، ضابط. (یادداشت مؤلف)
دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان. دارای 315 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آن غلات و حبوبات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان. دارای 315 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آن غلات و حبوبات و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)